امروز رفتم تهران کاری داشتم، بعد از ظهر برگشتم، این چند خط فقط دغدغه های الانم...
بیدار باش، بیدار
پشت این هوای آلوده
پشت این شلوغی زیاد
پشت این صدای ناآرام
پشت این نامردها زن نما
پشت این بی حیایی نرم
پشت این نگاه های سرد
پشت این خنده های آواره
پشت این ناخن های بلند
پشت این موهای رنگ شده
پشت این آرایش غلیظ
پشت این شهر
در خفای این مردم
در همین نزدیکی ها
گروه خشم آلود و منفور
گروهی حریص
عده ای خون آشام
نامردمانی بی همه چیز
شیطان پرستانی شیطان صفت
...................................................
..............
چشم به نابودی این نظام دوخته اند
و فرهنگ من و تو را هدف قرار داده اند
و نمانده روزی که حسین ع را از ما بگیرند
که خدا توفیقشان ندهد
و الان شاید امامی غریبانه در گوشه ای از همین شهر
برای من و تو دعا میکند
که خدایا بیدارشان کن
................................
.......................
و من در خجالت اشک های این بزرگوار
که شما مگر نمیبینید
آنها را
پس چرا دست روی دست گذاشته
کوفی صفت نظاره می کنید
.....................
...........................
خجالت دارد
شاید
بیدار شو
بیدار
کلیدواژه ها: