سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای لیلی
قالب وبلاگ

دیشب که شب آرزوها بود... حرم بودیم... حرم بودیم.... جاتون خالی.... خیلی شلوغ بود.... هر کسی به نیّتی...
وقتی رسیدیم صدای مداح از بلندگوی حرم بلند بود... داشت دعای کمیل می خوند.... تازه اول دعا بود.... به موقع رسیده بودیم.... «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء»
من اول یه گوشه پیدا کردم و نماز خوندم... بعدش هم به همراه بلندگوی حرم... زمزمه می کردم...
خدایا.... مرا ببخش.... خدای من.... فقیرم.... بی نوا.... تنها..... به تو پناه آورده ام.....
در بین دعا، گاه گاهی دعا می کردم.... آرزوها رو مرور می کردم.... و ....
طبق عادت مألوف و طریق معروف.... اولین دعا... دعای فرج بود... خدایا فرج را نزدیک کن... خدایا... قلب نازنینش را از ما راضی کن... خدایا.... اجابتم کن....
من که قول داده بودم برای خیلی ها دعا کنم.... شروع کردم... اول از اونا... یکی یکی اسماشونو میگفتم...
راستی یادم رفت بگم... رو به قبله نشسته بودیم... گنبد قشنگ حرم... سمت چپم بود... هر از چند گاهی... بین هر دعایی... آخر هر آرزویی... زیر چشمی به گنبد نگاه می کردم... که خدایا... به حق امام مهربان... به حق این شب.... به حق این مکان مقدس.... اجابتم کن...
یکی یکی اسماشونو می گفتم.... خدایا... اجابتشون کن... به حق اینجا... بعدش دعا کردم برای خیلیا...
برای لیلی ها... برای همه ی دختران ایران...
خدایا همشونو سلامت بدار... خوشبخت.... خدایا کمک کن همشون بنده ی واقعی برات باشن.... خدایا به همه ی دختران ایران.... به همه ی لیلی ها... نجابت... حیا.... عفت... شرم... عاقبت بخیری.... خدایا... همشونو اجابت کن... به حق گنبد....
خدایا خیلی از دخترای ایران.... خیلی از لیلی ها... دوست داشتن امشب زیر سایه ی گلدسته ها باشن....
خیلی ها دوست داشتن اینجا روی بال فرشته ها بشینن.... خدایا... همشونو.... اجابت کن... به حق فرشته ها... به حق گلدسته ها....
خدایا.... دخترا لطیف و دل نازکن.... دخترا عاطفه دارن.... لیلی ها عاشقن... خدایا خودت دوستشون داشته باش...
خودت عشقشون باش... خودت عاشقشون کن... خدایا.... به حق عشق... به حق این همه عاشق... به حق امام عاشقی.... خدایا
خدایا... لیلی تو رو دوست داره... همه ی لیلی ها تو رو دوست دارن... خودت ببین... همشون اومدن.... همشون...
ببین دارن برات گریه می کنن... ببین دارن تو را صدا می زنن... «یا ربّ یا ربّ یا ربّ»...
خدایا تنهاشون نذار.... خدایا اجابتشون کن.... خدایا اینجا..... به حق حرم...
چه لحظه های شیرینی.... چه ثانیه های قشنگی... چه فضای زیبایی... انگار همه اجابت شدن... انگار همه رو خدای مهربون اجابت کرده.... همه رو بخشیده.... انگار امام رئوف از همه راضی شدن....
انگار فرشته ها همشون اومدن.... انگار حرم بهشته... انگار...
انگار خدای خوبی ها به حق امام خوبی ها و به حق حرم و به حق گنبد و به حق گلدسته ها و به حق فرشته ها و به حق خوباش... همه ی لیلی ها رو اجابت کرده...
و باز این منم که مات و مبهوت از مهربانی این خدا و رأفت این امام ناخودآگاه به سجده می افتم که خدایا... شکرت... خدایا... شکرت
شکراً لله.... شکراً لله... شکراً لله



کلیدواژه ها:
[ جمعه 91/3/5 ] [ 11:29 صبح ] [ بیدار ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : بیدار[131]
نویسندگان وبلاگ :
حُسن یوسف[13]
دختر پشیمون[3]

لینک دوستان
برچسب‌ ها
چادر (17)
عکس (4)
غرب (4)
طنز (3)
شعر (3)
زن (2)
قلم (1)
عسل (1)
غرب (1)
خوب (1)
حیا (1)
رجب (1)
هنر (1)
یس (1)
جستجو در وبلاگ


در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدید
امروز: 75
دیروز: 29
آمار کل: 243925


جستجو در وبلاگ


در این وبلاگ
در کل اینترنت

موسیقی وبلاگ
ایران رمان